معنی همسر ناپلئون

حل جدول

همسر ناپلئون

ژوزفین


ناپلئون

برجسته ترین فرمانده فرانسه

محبوس جزیره سنت هلن

واژه پیشنهادی

همسر ناپلئون

ژوزفین


همسر اسکندر

همسر اسکندر روشنک

لغت نامه دهخدا

ناپلئون

ناپلئون. [پ ُ ل ِ ئُن ْ] (اِخ) سکه ٔ طلای بیست فرانکی که ابتدا با نقش ناپلئون اول و بعد در زمان ناپلئون سوم با نقش او انتشار یافت.


همسر

همسر. [هََ س َ] (ص مرکب) برابر. عدیل. (آنندراج). نظیر. همانند:
به گوهر سیاوخش را همسر است
برادَرْش و زآن تخم و آن گوهر است.
فردوسی.
که بالاش با چرخ همسر بود
تنش خون خورد بار خنجر بود.
فردوسی.
حال آدم چو حال من بوده ست
این دو حال است همسر و یکسان.
فرخی.
به آزادمردی و مردانگی
تو کس دیده ای همسر خویشتن ؟
فرخی.
ای خسروی که بخت تو را چرخ همسر است
تو با بلند چشمه ٔ خورشید همسری.
فرخی.
چو سروی که با ماه همسر بود
بر آن مه بر از مشک افسر بود.
اسدی.
خواب و خور است کار خر ای نادان
با خر به خواب و خور چه شوی همسر؟
ناصرخسرو.
نیست بر من پادشاهی آز را
میر خویشم، نیست میری همسرم.
ناصرخسرو.
زآن مقام اندیش کآنجا همسر است
با رعیت هم امیر و هم زعیم.
ناصرخسرو.
از نیاز ماست اینجا زر عزیز
ورنه زر با سنگ سوده همسر است.
ناصرخسرو.
قدر تو همسر سپهر بود
رای تو همره قدر باشد.
مسعودسعد.
در ترازوی جهان از دعوی همسر مرنج
هر کجا زرّی است با او جو برابر یافتند.
ظهیر.
عالمان چون خضر پوشیده برهنه پای و سر
نعل پی شان همسر تاج خضرخان آمده.
خاقانی.
در پای هر برهنه سری خضر سرفشان
نعلین پای، همسر تاج سکندرش.
خاقانی.
زخم که جانان زند همسر مرهم شناس
زهر که سلطان دهد همبر تریاق نه.
خاقانی.
همسری یافتم که همسر او
نیست اندر دیار و کشور او.
نظامی.
گفتمش همسر تو سایه ٔ توست
تاج مه جای تخت پایه ٔ توست.
نظامی.
وگر همسری را دریدم جگر
ندادم به درّندگان دگر.
نظامی.
همسر آسمان و هم کف ابر
هم به تن شیر و هم به نام هزبر.
نظامی.
با بدان کم نشین که همسر بد
گرچه پاکی، تو را پلید کند.
سعدی.
ترکیب ها:
- همسر آمدن. همسر داشتن. همسر شدن. همسر کردن. همسر گردیدن. همسری. رجوع به این مدخل ها شود.
|| شریک زندگی. هر یک از زن و شوهر:
سزا باشد و سخت درخور بود
که با زال رودابه همسر بود.
فردوسی.
وز آن پس چنان خواهم از کردگار
که با من شود همسر و نیک یار.
فردوسی.
همه چیز داری که آن درخور است
نداری یکی چیز و آن همسر است.
نظامی.
همخوابه ٔ عشق و همسر ناز
هم خازن و هم خزینه پرداز.
نظامی.
تو را من همسرم در هم نشینی
به چشم زیردستانم چه بینی ؟
نظامی.
وآن همسر عزیز که از عده دست داشت
خواهدکه بازبسته ٔ عقد فلان شود.
سعدی.
یکی پیر درویش در خاک کیش
نکو گفت با همسر زشت خویش...
سعدی.
|| هم سخن. رفیق راه: با غلامان سلطانی که بر اشتران سوار می بودند همسر می گشتند و سخن می گفتند. (تاریخ بیهقی).


ناپلئون ویل

ناپلئون ویل. [پ ُ ل ِ ءُ] (اِخ) شهر کوچکی است در ایالت لوئیزیانای امریکا. جمعیت آن 4000 تن است.


ناپلئون سوم

ناپلئون سوم. [پ ُ ل ِ ءُ ن ِ س ِوْ وُ] (اِخ) برادرزاده ٔ ناپلئون اوّل است و پدرش لوئی بناپارت پادشاه هلند و مادرش هورتانس بوهارنه بود. در سال 1808 بدنیا آمد دوران جوانی خود را با ماجراها و حوادث گذراند. در سال 1836 در استراسبورگ و در 1840 در بولونی علیه لوئی فیلیپ پادشاه فرانسه قیام کرد و گرفتار شد و به زندان ابد محکوم گردید. دیری نگذشت که در لباس یک بنا از زندان هام به بلژیک گریخت. ناپلئون سوم پس از انقلاب سال 1848 به فرانسه برگشت و خود را جانشین و محیی افکار ناپلئون اول وانمود کرد و بعنوان برقرار کننده ٔ نظم و امنیت عمومی از طرف استانهای فرانسه به ریاست جمهوری برگزیده شدو در 10 دسامبر 1848 رسماً به این مقام رسید. هر چند که او به حفظ و مراعات قانون اساسی سوگند یاد کرده بود ولی پس از سه سال در 2 دسامبر 1851 شخصیتهای جمهوریخواه و سلطنت طلب پاریس را بازداشت کرد و مجلس را منحل ساخت. او با خشونت و بیرحمی تمام مخالفان خودرا سرکوب کرد و در نتیجه ٔ مراجعه به آراء عمومی برای ده سال دیگر به ریاست جمهوری انتخاب شد و در سال بعد با یک مراجعه ٔ دیگر به آراء عمومی به امپراطوری رسید. تاریخ امپراطوری دوم به سه دوره تقسیم میشود:
دوران اول آن بین سالهای 1852 تا 1860 است در این دوره ناپلئون سوم در نتیجه ٔ وضع قانون امنیت عمومی با استبداد و قدرت تمام سلطنت کرد، در دوره ٔ دوم که از 1860تا 1867 مدت گرفت بعضی مصونیتها و آزادیها به مردم داده شد، و در دوره ٔ سوم بین سالهای 1868 تا 1870 ناپلئون سوم «امپراطوری لیبرال » اعلام کرد. در این دوره حکومت امپراطوری دست به اصطلاحات اجتماعی زد، صنایع و کشاورزی و بازرگانی را تشویق و بنگاههای خیریه دایر کرد. ناپلئون سوم نیز با اروپائیان جنگهائی کرد: برای برتری یافتن بر کشورهای اروپائی جنگ کریمه را که از سال 1854 تا سال 1856 طول کشید ایجاد کرد و با معیت انگلستان در چین مداخله نمود و «کوشن شین » را به تصرف درآورد. در ایتالیا و مکزیک مداخله هائی نمود وبا پروس اعلان جنگ کرد. ولی در این جنگ در سدان به اسارت افتاد (اول سپتامبر سال 1870) و پس از آنکه مدتی در اسارت آلمانها بسر برد بالاخره مجلس ملی فرانسه او را از امپراطوری عزل کرد. ناپلئون سوم در سال 1873 م. درگذشت.


ناپلئون دوم

ناپلئون دوم. [پ ُ ل ِ ءُ ن ِ دُوْ وُ] (اِخ) فرزندناپلئون اول و مادرش ماری لوئیز است. در قصر تویلری بدنیا آمده و از زمان کودکی پادشاه روم نامیده شد. پس از برکناری ناپلئون اول از امپراطوری فرانسه بوسیله ٔ مجلسین به امپراطوری برگزیده شد. او سراسر زندگی خود را نزد جدش فرانسوای دوم امپراطور اطریش در قصر«شونبرن » با عنوان دوک دو ریشتادی گذراند و به سال 1832 در همانجا مرد و در سال 1940 خاکستر جسدش را به انوالید منتقل ساختند.


ناپلئون بناپارت...

ناپلئون بناپارت. [پ ُ ل ِ ئُن ْ ب ُ] (اِخ) یا ناپلئون اول. امپراطور فرانسه و یکی از جهانگشایان معروف تاریخ است. وی در پانزدهم اوت 1769 م. در شهر آژاکسیو واقع در جزیره ٔ کرس بدنیاآمد. جزیره ٔ مزبور به سال 1768 به تصرف فرانسه درآمده بود و هنگام تولد ناپلئون جزئی از خاک فرانسه محسوب میشد. پدرش شارل بناپارت و مادرش ماریا لیتیزیا رامولینو نام داشت. وی چهارمین فرزند و دومین پسر شارل بناپارت بود. ناپلئون تحصیلات خود را در مدرسه ٔ نظامی برین شروع کرد و به سال 1774 برای طی دوره ٔ یکساله ٔ شان دو مارس بپاریس رفت. و چون از تحصیل در مدرسه ٔ اخیر فراغت یافت (1785) با رتبه ٔ ستوان دومی وارد هنگ توپخانه ٔ لافر [ساخلو ّ والانس] شد. در این ایام دلبستگی زیادی به سرنوشت فرانسه نداشت و برای تأمین استقلال جزیره ٔ کرس کوشش میکرد اما ظهور انقلاب رای او را تغییر داد.
وی به سال 1793 (در رتبه ٔ سروانی توپخانه) در جنگ و محاصره ٔ تولون شرکت جست و دوبار مجروح شد و با شجاعت فوق العاده ای که از خود نشان داد، خویشتن را معروف ساخت. اما شخصیت و نبوغ نظامی او به سال 1794 در جنگهای ایتالیا مورد توجه همگان قرار گرفت. در این سال رتبه ٔ ژنرالی بریگاد توپخانه را داشت. در سال 1795 او را به ریاست یک بریگاد پیاده نظام منصوب و بدفع شورشیان «وانده » مأمور کردند و او چون تصدی این مقام را دون شأن خود میدانست از قبول آن سرباز زد و در نتیجه از خدمت برکنار شد و اندکی بعد مأموریت حفظ مجلس کنوانسیون و دفع سلطنت طلبان به عهده ٔ او واگذار گردید و فردای روز «13 واندمیر» ژنرال دیویزیون توپخانه شد و سپس به ریاست کل قوای داخلی نایل آمد وپنج ماه بعد (23 فوریه 1796) در حالی که بیست و هفت سال بیشتر نداشت به فرماندهی سپاه مأمور ایتالیا رسید و مجال مناسبی برای ابراز لیاقت و ترقیات آینده ٔخود به چنگ آورد. جنگ و فتوحات او در ایتالیا یکسال مدت گرفت و سرانجام در دسامبر 1797 فاتح و سربلند به پاریس مراجعت کرد و پاریسیان باشکوه و جلال فراوانی از او استقبال کردند. اندکی بعد دولت فرانسه او را به فرماندهی کل قوای انگلستان منصوب کرد و او به عزم اینکه خارج از جزایر انگلیس لطمه ای به آن دولت بزندآهنگ تصرف مصر کرد تا راه انگلستان را با هندوستان قطع کند. [مصر در آن زمان از مضافات سلطنت عثمانی محسوب میشد لکن سلطان ترک در آنجا جز نامی نداشت و اداره امور مملکت با امراء مملوک بود].
لشکرکشی و فتوحات مصر از سال 1798 تا 1799 طول کشید وهنگامی که به پاریس بازگشت دیگر دیرکتوار قدرت یکسال پیش خود را نداشت و با ناکامیها و مشکلاتی مواجه شده بود. ناپلئون موقعیت را مناسب یافت و با کودتائی که در 18 برومر (1799) کرد قدرت را به دست گرفت و خودرا قنسول اول نامید و چون به قدرت رسید اعمال مستبدانه ای از قبیل اعلام رژیم بردگی در مستعمرات فرانسه واعدام دوک ِ آنگین مرتکب شد و به موازات آن اقدامات مدنی نیز کرد از آنجمله: تدوین قانون مدنی فرانسه، وضع قانون جدید مالیاتی، ایجاد بانک و دانشگاه و تفکیک دین از سیاست. به سال 1802 به مقام قنسول دائمی رسید و سرانجام در ماه مه 1804 مجلس ملی و سنای فرانسه او را امپراطور خواند. وی هنگام جلوس بر تخت امپراطوری 35 سال داشت. ناپلئون، دوران امپراطوری خود را به جنگ با اروپائیان گذراند:
سال 1806 رادر جنگ با اطریش و روسیه سپری کرد، در «اولم » سپاه اطریش را درهم شکست و در «اوسترلیتز» بر قشون متحده ٔروس و اطریش غلبه کرد و این جنگ را با معاهده ٔ «پرس بورگ » خاتمه داد. از اکتبر 1806 تا ژوئن 1807 سرگرم جنگ با پروس و روسیه بود، پروس ها را در «ینا» و «اشتارت » شکست داد و در «ایلو» و «فریدلند» بر سپاهیان روس غلبه کرد. آوریل و ژوئیه ٔ 1809 را در جنگ با اطریش گذراند و در این نبرد هم به پیروزی رسید. جنگهای او با اسپانیا نیز از مه 1808 تا دسامبر 1813 مدت گرفت. سرانجام نبردهای ناپلئون تا سال 1809 بقرار صلح وینه انجامید. در اینجا ناپلئون به اوج ترقی رسیده بود و فتوحات نمایان وی تا سال 1812 ادامه داشت، در این سال فرانسه حاکم بر مقدرات اروپا و ناپلئون فرمانروای قاره ٔ اروپا بود.
دوره ٔ دوم تاریخ امپراطوری وی که بعکس دوران نخست با شکست هاو ناکامی های متوالی قرین بود از سال 1812 شروع شد: در این سال وی دوستی خود را با روسیه بهم زد و بروسیه لشکر کشید و شهر مسکو را فتح و تصرف کرد اما از این سفری که در آغاز فاتحانه مینمود با لشکری پراکنده و نیمه جان از سرما و قحطی، بتلخی بازگشت و در این لشکرکشی لطمات جانکاه ناتوان کننده دید. در ماه مه 1813 به آلمان لشکر کشید و از آنجا هم شکست خورده به فرانسه مراجعت کرد. سرانجام دول اروپائی که به جنگ باناپلئون اتفاق کرده بودند به فرانسه هجوم بردند و پاریس را تصرف کردند و جهانگشای فرانسوی را در 20 آوریل 1814 به جزیره ٔ «الب » تبعید کردند و فرانسه همه ٔ ممالک مفتوحه ٔ خود را از دست داد. ناپلئون دو ماه تبعیدی جزیره ٔ الب بود و روز 28 فوریه ٔ 1815 با هزار تن از سربازان قدیم خود از تبعیدگاهش به کشتی نشست و آهنگ فرانسه کرد تا تخت و تاج از دست رفته ٔ خود را بار دیگر تصرف کند و روز اول مارس در خلیج «ژوان » قدم به خاک فرانسه نهاد و روز بیستم مارس وارد قصر «تویلری » شد. (لوی هیجدهم با شنیدن خبر بازگشت ناپلئون از پاریس فرار کرده بود) و مردم فرانسه مقدم او را گرامی داشتند.
سلاطین اروپا که او را «دشمن و برهم زننده ٔ آسایش ملل عالم » میدانستند به دفع او یکدله شدند. و سپاهی گران فراهم کردند و به جنگ او گسیل داشتند. فرماندهی این سپاه را «بلوخر» پروسی و «ولینگتن » انگلیسی به عهده گرفتند و در میدان «واترلو» ناپلئون را برای همیشه شکست دادند. (18 ژوئن 1815). نبرد واترلو آخرین جنگ ناپلئون بود، فرماندهان فاتح اروپائی، امپراطور شکست خورده ٔ فرانسه را دستگیر و به جزیره ٔ «سنت هلن » تبعید کردند. دوران اخیر امپراطوری ناپلئون به حکومت صد روزه معروف است. ناپلئون ایام آخر عمر خود را در جزیره ٔ سنت هلن، به تلخی و ناکامی و سختی گذراند و سرانجام در سن 52 سالگی در شب پنجم مه 1821 به سرطان معده در تبعیدگاه غم آلود خود درگذشت.

فرهنگ فارسی هوشیار

ناپلئون

پر پره ی تلایی بار خش شاه فرانسه ناپلیون یکم (‎ 1821- 1769) ‎، (اسم) سکه طلای 20 فرانکی که ابتدا باتصویرناپلئون اول وسپس در زمان ناپلئون سوم با تصویر امپراتور اخیر درفرانسه رواج یافت.

فرهنگ فارسی آزاد

ناپلئون سوم

ناپلئون سوم (ناپلئون) (Charles Louis)، (1873- 1808) پادشاه فرانسه که در سال 1852 خود را امپراتور نامید. لوح اولِ الهی خطاب به نامبرده در ادرنه از قلم اعلی نازل و به وسیله سفیر فرانسه برای وی ارسال گردید لوح دوم در قشله عسکریه توسط قنسول فرانسه ارسال شد. طولی نکشید که انذارات الهیه در باره وی بوقوع پیوست و در 1870 دوره امپراتوری وی خاتمه یافت و مخذول و محبوس گردید،

تعبیر خواب

همسر


1ـ اگر مردی همسر خود را به خواب ببیند، علامت آن است که امور خانه اش نابسامان خواهد شد.

2ـ اگر مردی خواب ببیند همسرش با او رفتاری بسیار مهربانانه دارد، علامت آن است که در تجارت سود فراوانی به دست می آورد.
3ـ اگر زنی خواب ببیند همسرش او را شلاق می زند، علامت آن است که وظایف خود را به خوبی نمی تواند به ثمر برساند و از سوی دیگران سرزنش خواهد شد. - آنلی بیتون

فرهنگ عمید

همسر

زن یا شوهر: همسری یافتم که هم‌سر او / نیست کس در دیار و کشور او (نظامی۴: ۶۶۷)،
[قدیمی، مجاز] همقد،
[قدیمی، مجاز] برابر،
[قدیمی، مجاز] برابر در بلندی یا در قدرومرتبه،

معادل ابجد

همسر ناپلئون

444

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری